مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

در شرکت

چند وقت پیش در شرکتمان برنامه ای داشتیم که قرار بود ناهار از بیرون سفارش داده شود و دور هم بخوریم. منشی شرکت مامور شده بود تا پیتزا و تنقلات سفارش دهد. آن موقع حدود 2-3 هفته بود که به شرکت آمده بودم. منشی زمان سفارش آمد و به من گفت برای تو هم مثل محمد – دوست و همکار ایرانی من- پیتزای سبزیجات سفارش دادم. تعجب کردم و پرسیدم از کجا می دانستی که من پیتزای گوشت نمی خورم. خندید و گفت چون تو هم مثل محمد بعد از ظهر ها نماز می خوانی حدس زدم که پیتزایی که گوشت داشته باشد را نمی خوری.


در خیلی از شرکتها بعد از روزهای جمعه حدود ساعت 4 برنامه ای غیر رسمی در شرکتها برگزار می شود به نام TGIF. TGIFمخفف عبارت «شکر خدا امروز جمعه است» (Thanks God It’s Friday) می باشد. به طور خلاصه برای یک برنامه عمومی و دور هم بودن همه کارمندها دور هم جمع می شوند و گپ می زنند و بازی می کنند. عموما در اینگونه مراسم ابجو و یا شراب هم هست. در شرکت ما نه هر هفته ولی بعضی از جمعه ها TGIF برگزار می شود. دیروز صبح که سر کار آمدم منشی امدم و گفت من یک سوالی از تو و محمد دارم ولی چون محمد مرخصی است از تو می پرسم. گفتم بپرس. پرسید تو و محمد اگر در برنامه ای مشروب باشد احساس ناراحتی می کنید؟ گفتم چطور برنامه ای دارید؟ جواب داد برای همین برنامه TGIF. گفتم ما قسمت اول برنامه که دور هم نشستن و گپ زدن است را هستیم ولی خب وقتی که مشروب آورده می شود خودمان می رویم. حرفم را قطع کرد و گفت جواب سوالم را ندادی. وقتی مشروب می آوریم شما احساس ناراحتی می کنید؟ گفتم اره خب راحت نیستیم اما توقعی هم نداریم کسی به این حس ما احترام بگذارد. ما خودمان آن قسمت جلسه را ترک می کنیم. گفت نه خب این عادلانه نیست. شما هم جزئی از تیم هستید و باید طوری برنامه ریزی شود که حضور داشته باشید. ظاهرا هم قبلا با مدیرمان راجع به این قضیه صحبت کرده بود. ادامه داد: من با مدیر هم صحبت کرده ام که از این به بعد برنامه نوشیدن مشروبات در TGIF نداشته باشیم. تلاش کردم تا قانعش کنم که لزومی ندارد تا این اندازه به اعتقادات ما احترام بگذارد و از این کار مورد علاقه اکثریت به خاطر ما بگذرد اما با تاکید بر تیم بودن ما و لزوم راحت بودن همه با هر اعتقادی گفت که مشروب سرو نمی کنیم.


دیروز احساس خیلی خوبی به من دست داد و مسلما با انرژی و توان بیشتری در این شرکت کار خواهم کرد. کلا برایم این فرهنگ پذیرش مردم کانادا بسیار جالب است. البته شاید هم این کانادایی ها که تور ما به آنها خورده است اینگونه هستند. فرهنگ پذیرش بالایی دارند. به عقیده های مختلف احترام زیادی می گذارند در حالیکه شاید به نظرشان هیچ معنا و مفهومی نداشته باشد. خیلی دوست دارم این فرهنگ پذیرش را ابتدا در خودم و خانواده ام پدید بیاورم. اصراری نداشته باشم که حتما عقیده درست اعتقاد من است و کار درست آن است که من انجام می دهم. در مرحله بعد هم دوست دارم این فرهنگ همه جا مخصوصا به ایران تسری پیدا کند. همه به هم و اعتقاد هم احترام بگذارند و آنوقت زندگی زیباتر می شود. 

نظرات 2 + ارسال نظر
گلریز دوشنبه 20 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:41 ب.ظ http://golrizfarmani.blogfa.com

چه حس خوب و در عین حال عجیبی .. چیزی که نه تنها هیچ وقت در اینجا ندیدم بلکه ناخودآگاه انتظار دیدنش رو هم ندارم ..
هم این احساس احترام به اعتقاد و نظر و آرامش دیگری چقدر خوب و موثر و مشوق می تونه باشه در زندگی و بخصوص در محیط کار ..
یعنی می تونم یک صفحه در مورد احساس الآنم بنویسم..
و یه چیز مهم دیگه اینکه چقدر این دور هم جمع شدن و حضور همه همکاران و گپ و گفت و صحبت اتفاق خوب و موثری می تونه باشه تو محیط کار ..
چقدر هنوز راه داریم تا ...

تاکامی پنج‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:17 ق.ظ

1- اسیرتم داداش
2- میبینم که نه تنها حرمت ماه مبارک بلکه کلا حرمت نگه می داری !!
3- زیاد با اون منشی حرف نزن قباحت داره داداش به خانمت می گم ها!!
4- ما رو هم دعا کن که به شدت نیاز مندیم
5- باز هم از اینجا ارادت خودمون رو اظهار میکنیم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد