مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

وقتی چشمات گفتن آره

آره به همین زودی شد سه سال. خودتم می دونم که

«وقتی چشمات گفتن آره دیگه هیچی واقعا کاری نداره. »


نظرات 4 + ارسال نظر
زهرا جمعه 7 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 07:00 ب.ظ

چو خندان به سوی من آیی به مهر
بهاری پر از ارغوان با من است

کنار تو هر لحظه گویم به خویش
که خوشبختی بیکران با من است...

تک دختری که از شما ناراحت هست شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:39 ق.ظ http://www.takgirl.blogfa.com

سلام

من چند بار از وبلاگ شما دیدن کردن اما شما 1 بار هم دیدن نکردین

ممنون میشم از وب من هم دیدن کنید

راستی لطفا من رو هم لینک کنید

منتظرت هستم

غول مهربون شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:35 ق.ظ

از اینکه ما هم اون وسطا حضوری هرچند نخودی وار داشتیم مسروریم. صبحی پای تلفن بود که هنوز اینجا رو نخونده حرفش شد!

سالهای سوخته سه‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:56 ب.ظ http://bolor.mihanblog.com

سلام.مطالبت ارزش دیدن رو داره همیشه میام .موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد