سلام مجدد،
روزی که تصمیم گرفتم اینجا رو تعطیل کنم احساس کردم حسی مشترک که در همه اون نوشته ها مستتر بود از بین رفته. بعد از 2 هفته سکوت می تونم بفهمم که هنوز اون حس زنده است و من دوست دارم برگردم و اینجا بنویسم. احساس میکنم هنوز زنده ام و با طراوت ...
پس درست در آخرین روزهای سال 85 شروع میکنم در حالی که درست 2 روز به آغاز سال نو مونده. در حالیکه امسال اولین عید دور از خانه، دور از همدان و همینطور بدون بابا جون رو تجربه میکنم. سال 85 سالی قشنگ بود و پر از خاطره. اینقدر چیزهای جدید درش یاد گرفتم که به جرات میتونم بگم هیچوقت در عمرم اینقدر یاد نگرفته بودم. خاطرات فراوانی از این سال قشنگ دارم که بعضی هاش در این وبلاگه، بعضی هاش با بچه های F4E همراهه، بعضی هاش با پویان و بعضی هاش با محمد... خوب که نگاه میکنم از این سال راضیم و سال جدید را با آرزوهای بزرگ، با انرژی تازه و انگیزه دو چندان قصد دارم شروع کنم.
دوستان خوب من که هیچوقت منو تنها نمیذارن، در مراسم رنگ کردن تخم مرغ عکس منو کشیدند و عکسشو برای من فرستادند. از بهمن که عکسو کشید و از گلریز که عکسو گرفت و فرستاد سپاسگزارم. این برای شروع مجدد تا دوباره بنویسم.
در پناه حق
ی.ه.م
avalin commente baad az be hayat oomadaneto man mizaram ta halesho bebari:D:D parandeye mohajer bazgashtet mobarak:D:D behzad jooooooooooon:((
هرچند ما همیشه زیر سایه آقا رامین هستیم ولی بهزاد جان خیلی خوشحال شدم که دوباره مینویسی .
نوکر داداش .
سال خوبی هم داشته باشی.
سلام بر سلطان دو عالم...
بسی خوشحال شدیم که بازگشت دوباره ات رو دیدیم:)
این عکسه خیلی بامزه است...
ایول...
به امید سالی خیلی بهتر از همیشه!
آقا یادم رفت بگم که آهنگ زمینه وبلاگ آهنگ لب دریا از داریوش عزیزه که تقدیمش کرده بود به خانوم ونوس همسر سومش.
دکتر و مرسی که دوباره می نویسی. خیلییییییییییییییییییییی
خیلی خوشحالم .
khosh omadi, ma zoodar berim ta in dokmat LCD maro nashkoonde!have fUn
:))
به به چشممون روشن شد ایول یه دستی بزنید !!!!!!!
یک ایمیل برام بزن تا یک عکس خیلی باحال برات بفرستم
بازگشتت، نوشتنت و عیدت مبارک!