دو شبه که با تصنیف مبتلای استاد شجریان به خواب میرم. واقعا با شعرهای باباطاهر و صدای استاد آدم حال عجیبی بهش دست میده. از صابر عزیز که زحمت کشید و برای من کامنت گذاشت یک دنیا ممنونم. به قول استاد و سرور ارجمند تاکامی «ایشالا عروسی آقا نوریان بخوریم». دو روزه که برف اومده. هوا هم سرد شده و باد شدیدی می اومد امروز. بادی که حسابی سرما رو به تن تحمیل میکرد. دمای هوا باید حدودا 7-8 درجه زیر صفر باشه. دقیقا نمیدونم. هر وقت تنها هستم نه حس غذا درست کردن دارم و نه حس غذا خوردن. وقتی تنها می مونم اصا حس پختن و خوردن نیست ولی وقتی با اخوی گرامی هستیم خیلی حسش زیاده. کلا وجودش برام بسیار از اونی که فکر میکردم برام خیلی موثرتره. خدا سایه اش رو بر سر ما حفظ کنه. بد نیست اینجا یادی از پویان عزیز هم بکنیم. گر چه هر روز با هم در تماسیم. این شعرهای باباطاهر رو هم که استاد در تصنیف مبتلا خونده تقدیم میکنم به پویان عزیز.
نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو
چو شب گیرم خیالت را در آغوش
سحر از بسترم بوی گل آیو
بلا بی دل خدایا دل بلا بی
گنه چشمان کره، دل مبتلا بی
اگه چشمون نکردی دیده بونی
چه دونستی دلم خوبان کجابی
دو چشمونت پیاله پر ز می بی
دو زلفونت خراج ملک ری بی
همی وعده کری امروز و فردا
نذونم مو که فردای تو کی بی
salam.agh tanhayi mikhy man biyam.[pedram fardin]
haji kheili mamnoon babate een shere zibaaa; jeddan haal kardam
Salam, Mokhlesimmmmmmmmmmmmmmmm Agha Behzad.............Khoob o khosh bashi.